مخالفت احزاب اصلاحطلب با تندروی هیئترئیسه جبهه اصلاحات
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۹۱۲۵۹
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها - کیهان نوشت: یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: بخشهایی از نیروهای تندروی اصولگرا میخواهند اصلاحطلبان به سمت تحریم بروند تا برای همیشه با آنها تسویهحساب سیاسی انجام شود و حاکمیت برای همیشه با اصلاحطلبان خداحافظی کند.
محمدعلی وکیلی، فعال سیاسی اصلاحطلب به «نامهنیوز» گفت: «اصلاحطلبان دارای تکثری غیر قابل جمعاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رادیکالها در سال98 همین موضع کنونی را داشتند و حرفهایشان خیلی هم پر سروصدا است اما نمیشود گفت حرفهای آنها موضع همه اصلاحطلبان است. گرچه اکنون سخن هیئترئیسه جبهه اصلاحات همین است، اما اعضای جبهه، مسیر دیگری را طی میکنند؛ از جمله حزب اعتماد ملی، حزب مردمسالاری، حزب کارگزاران و حزب نداری ایرانیان که بیانیه دادهاند و از اعضایشان خواستهاند در انتخابات فعال باشند. در مجموع نمیشود گفت کدام یک از این طیفها، اصلاحطلبان را نمایندگی میکنند».
او ادامه داد: «در دو طیف مذکور دو مشکل مشترک وجود دارد؛ نخست آنکه پایگاه کنشگران سیاسی اصلاحطلب ضعیف شده است و بخشی از مخاطبان اصلاحات از هر دو طیف عبور کردهاند و فعلا انتخابات در اولویتشان نیست. مشکل بعدی رویکرد حاکمیت در قبال انتخابات است.
عجیب است که حاکمیت بهانه به دست گروه رادیکال اصلاحطلب میدهد و به رغم اینکه توجه طیف میانهروی اصلاحات به صندوقهای رأی است و میخواهند در منظومه جمهوری اسلامی فعالیت کنند اما از سوی حاکمیت هیچ پالس مثبتی دریافت نمیکنند و انتخابات گویا قرار است در فضایی بسته شکل بگیرد. به نوعی میشود طیفهایی تندرو از اصولگرایان بدشان نمیآید جریانی رادیکال از اصلاحطلبان به سمت تحریم بروند زیرا نان خود را در تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان میجویند. یا اصولگرایان تندرو کاسبان تحریم انتخابات هستند و اتفاقا خوشحال میشوند که اصلاحطلبان به سمت تحریم بروند».
این فعال اصلاحطلب همچنین بیان کرد: «آقای خاتمی همچنان تنها شانس ایجاد ائتلاف میان دو طیف مذکور اصلاحات است. محتوای سخنان اخیر او همانی است که اصلاحطلبان میانهرو میگویند اما در شروطی که ذکر میکند میخواهد دغدغه اصلاحطلبان حداکثری را هم تأمین کند. به نفع همه اصلاحطلبان است که آقای خاتمی در هیچ یک از این دو طیف تعریف نشود و فرای اینها باشد.».
وکیلی گفت: «متأسفانه بخشهایی از نیروهای تندروی اصولگرا میخواهند اصلاحطلبان به سمت تحریم بروند تا برای همیشه با آنها تسویه حساب سیاسی انجام شود و حاکمیت برای همیشه با اصلاحطلبان خداحافظی کند. من توصیه میکنم که اصلاحطلبان واقعگرا و آیندهنگر با دعوت به مشارکت در انتخابات و البته تأثیرگذاری در انتخابات مانع تحقق این امر شوند».
اظهارات وکیلی در حالی است که خاتمی مدتهاست عملا به افراطیون مدعی اصلاحطلبی بیگاری میدهد و از رفتار مبتنی بر اصلاحطلبی خارج شده و به مهره پیاده اپوزیسیون تبدیل شده است. او همچنین با حمایت از آشوبافکنی سال 88 علیه جمهوریت و اسلامیت، نشان داد که از مدار مردمسالاری و انتخابات خارج شده است.
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: جبهه اصلاحات اصلاح طلبان برای همیشه اصلاح طلب دو طیف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۹۱۲۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/